علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عباس توحیدی ، مکنّی به ابوحیان . صوفی و متکلم و حکیم و ادیب و لغوی و نحوی قرن چهارم هجری . رجوع به ابوحیان توحیدی و نیز به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 205. طبقات الشافعیه ٔ اسنوی ص 52. مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 99. اسماءالرجال الناقلین عن الشافعی و المنسوبین الیه ، نوشته ٔ ابن هدایة ص 57. عیون التواریخ ابن شاکر کتبی ج 12 ص 216. تاریخ ابن عدسة ج 3 ص 354. التذکره ٔ طاهر جزائری . ص 6. فهرس المؤلفین بالظاهریة. الوافی صفدی ج 12 ص 168. سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 26. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 5. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 2 ص 79. طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 2. تهذیب الاسماء و اللغات نووی ج 3 ص 223. طبقات الشافعیه ٔ ابن هدایة ص 38. شدالازار شیرازی ص 53. بغیةالوعاة سیوطی ص 348.مفتاح السعاده ٔ طاش کبری ج 1 ص 188. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 140 و سایر صفحات . ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 602 وج 2 ص 65. ابوحیان توحیدی ، نوشته ٔ عبدالرزاق محیی الدین . ابوحیان التوحیدی ، نگاشته ٔ ابراهیم گیلانی . هدیةالاحباب عباس قمی ص 14. امراءالبیان محمد کردعلی ج 2 ص 448. کنوزالاجداد محمد کردعلی ص 221. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 684. فهرس المخطوطات المصوره ٔ سید ج 1 ص 427.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن طرخان حموی صفدی ، ملقّب به علأالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حموی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن علی ابن محمدبن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی ، مشهور به نسابة و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن علی طباطبائی بروجردی . رجوع به علی بروجردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن محمدبن محمدبن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری ، ملقّب به زین العابدین . رجوع به علی بصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم باکوئی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به فریدالدین . رجوع به علی باکوئی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم کاتب . به عربی شعر می گفت و دیوان او سی ورقه است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، مکنّی به ابوالحسن . تابعی است . نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود. در «منتهی الارب » آمده است که : «علی بن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، مشهور به زین العرب مصری . رجوع به علی زین العرب شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، معروف به علی دایه . سپهسالار سلطان مسعود غزنوی . رجوع به تاریخ بیهقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ آق کرمانی حنفی . رجوع به علی آق کرمانی شود.