اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اجهوری مصری مالکی ، مکنّی به ابوالارشاد و ملقّب به نورالدین . رجوع به علی اجهوری شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی‌اکبر دهخدا (۱۲۵۷ – ۷ اسفند ۱۳۳۴)، ادیب، لغت‌شناس، سیاست‌مدار و شاعر ایرانی بود. او مؤلف و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا نیز بوده‌است. دهخدا از درخشان‌...
علی نجف آبادی . [ ع َ ی ِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (آقا...). وی از شاعران قرن یازدهم هَ . ق . بود و در نجف آباد اصفهان میزیست . نصرآبادی ابیاتی از او ...
علی قنا واسطی . [ ع َ ی ِ ق َ س ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن محمدبن دواس القنا الواسطی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن واسطی . از معاریف ...
علی لاله گونی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابیوردی لاله گونی شیرازی . رجوع به علی شیرازی (ابیوردی ...) شود.
علی زین العرب . [ ع َ ی ِ زَ نُل ْ ع َ رَ ] (اِخ )ابن عبداﷲ. مشهور به زین العرب مصری . وی طبیب قرن 8 هَ . ق . بود. او راست : شرح کلیات قانون ...
علی زین العرب . [ ع َ ی ِ زَ نُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن احمدبن زین الدین . مشهور به زین العرب نخجوانی یا مصری . محدث بود و پیش از سال...
علی درویش بیک . [ ع َ ی ِ دَ ب َ ] (اِخ ) وی از امرای جهانگیرمیرزا در قلعه ٔ اخسی بود. و او جزو کسانی است که وقتی سلطان محمودخان بن ابی سعید...
علی شاه افشار. [ ع َ هَِ اَ ] (اِخ ) لقب علی قلی خان برادرزاده ٔنادرشاه افشار است . رجوع به علی قلی خان افشار شود.
علی آباد بنوید. [ع َ دِ ب ِ نُی ْ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.