اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فلاح ، مشهور به ابن مشعشع. وی از نوادگان امام موسی کاظم (ع ) و از امرای دولت مشعشعی در اهواز و حویزه بود. ابن مشعشع با پدر خود در بسیاری از جنگهای او با ترکمانان که به عراق مسلط بودند، شرکت داشت و در اواخر عمر پدر، زمام امور را به دست گرفت و ابتدا ادعا کرد که روح امام علی (ع ) در او حلول کرده است ، سپس ادعای الوهیت کرد و بر اماکن مقدس عراق حمله برد و آنها را غارت کرد و در سال 857 هَ . ق . متعرض حجاج شد و به اموال آنان دستبرد زد و به الحاد و ستم خود ادامه داد. سرانجام در سال 863 هَ . ق . به تیر یکی از ترکان در کوه کیلویه واقع در بهبهان به قتل رسید در حالیکه پدرش هنوز در قید حیات بود. (از الاعلام زرکلی بنقل از تاریخ العراق ج 3 ص 149 و الضوءاللامع ج 6 ص 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۵۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی استرآبادی مازندرانی ، ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی استرآبادی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی اکبر بروجردی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر بروجردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی برقی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی برقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی دیربی شافعی ، مکنّی به ابونصر. رجوع به علی دیربی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن علی سوادی کوکبانی . رجوع به علی کوکبانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی شبراملسی شافعی قاهری ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالضیاء. رجوع به علی شبراملسی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن علی عزی مالکی . رجوع به علی عزی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن علی عزی مخلاتی . رجوع به علی مخلاتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علیف . علی بن احمدبن حسن یمانی ، مشهور به ابن علیف . رجوع به علی بن احمدبن حسن ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی قوشچی (امیرشیخ ...)، از امرای خراسان . رجوع به علی بن امیر قوشچی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.