علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمد، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ادمی و ملقّب به صدرالدین . وی از شعرا و نویسندگان و مترسلان دمشق بود. در سال 768هَ . ق . متولد شد. و چون از خواص دولت المؤید بود بارها مورد شکنجه و اذیت و آزار واقع شد و در سال 816 هَ . ق . در دمشق درگذشت . (از الاعلام زرکلی بنقل از الضوءاللامع ج 6 ص 8 و مطالعالبدور ج 1 ص 54 و ج 2 ص 84).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۸۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر، مشهور به ابن سیدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن سیدة و علی بن سیدة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بغدادی ، ملقب به علم الدین و مشهور به رکاب سالار. رجوع به علم الدین جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اصیل بن مسعودبن محمودبن محمد حنفی برمائی ، مکنی به ابومحمد. رجوع به علی برمائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أضحی ، علی بن عمربن محمدبن مشرف بن احمد همدانی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن اضحی . رجوع به علی همدانی (اب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أعلم ، علی بن حسن علوی بغدادی ، مشهور به ابن أعلم و مکنی به ابوالقاسم . ریاضی دان و منجم مشهور قرن چهارم هجری ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أعمی ، علی بن محمدبن مبارک ، ملقب به کمال الدین و مشهور به ابن أعمی . شاعر مصری . رجوع به علی بن محمدبن مبارک ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن افراسیاب جلابی (کیا...). رجوع به علی جلابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أفلج بن محمد عبسی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به عبسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أقبرس ، علی بن محمدبن أقبرس قاهری شافعی ، مشهور به ابن أقبرس و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی قاهری (ابن م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین م...