علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن جهیر، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به زعیم الدین یا زعیم الرؤساء و مشهور به ابن جهیر. وی در عهد القائم باﷲ عباسی نیز پس از المتقدی باﷲ عهده دار کتابت دیوان زمام بود. و دو بار وزارت المستظهر را نیز به عهده گرفت که مجموعاً در حدود ده سال بطول انجامید. و سرانجام در سال 508 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی بنقل از مرآةالزمان ج 8 ص 55 و النجوم الزاهرة ج 5 ص 186).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۷ ثانیه
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن سعدبن علی . مکنی به ابوالحسن . وی بیست و چهارمین از ملوک بنی نصر بود که در غرناطة حکومت میکردند. و ا...
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیمان بن علی بن سلیمان بن حسن انصاری غرناطی . مشهور به ابن الجباب و مکنی به ابوالحسن . رجو...
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رجوع به...
علی قابونی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد قابونی دمشقی حنفی . ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . وی نحوی بود و در سال 858 هَ . ق . درگذ...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ملقب به کامی . از شعرای دربار اکبرشاه در هند بود و در سال 981 هَ . ق . درگذشت او راست : نفائس المآثر، که ...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمةبن بحر قطان قزوینی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قطان شود.
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن حاتم . مکنی به ابوالحسن . فقیه و محدث است وفات وی بعد از سال 350 هَ . ق . میباشد. طوسی در الفهرست...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن حسن صقلی قزوینی . رجوع به علی صقلی شود.
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی بن عبداﷲبن احمد قزوینی . ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالحسن یا ابوتراب . شاعر قرن ...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن عباس قزوینی نحوی . مکنی به ابوطالب . پدر او اهل علم و از راویان حدیث بود. و خود نیز ب...