علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن جهیر، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به زعیم الدین یا زعیم الرؤساء و مشهور به ابن جهیر. وی در عهد القائم باﷲ عباسی نیز پس از المتقدی باﷲ عهده دار کتابت دیوان زمام بود. و دو بار وزارت المستظهر را نیز به عهده گرفت که مجموعاً در حدود ده سال بطول انجامید. و سرانجام در سال 508 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی بنقل از مرآةالزمان ج 8 ص 55 و النجوم الزاهرة ج 5 ص 186).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی نیشابوری صندیلی حنفی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی نیشابوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی ، مشهور به شمیم و ملقب به مهذب الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی شمیم شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن فضال . از علمای شیعه بود و اوراست کتاب فضائل القرآن . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن فضیل بن مروان . وی فارسی الاصل بود و ابن الندیم گوید که او را کتاب «الاصنام و ما کانت العرب و العجم تعبد من...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن اسماعیل خزرجی زبیدی یمنی ، مشهور به ابن وهاس و ملقب به موفق الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن عیسی نعمی حسنی یمنی . رجوع به علی نعمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن علی طباطبایی حایری (علینقی ...). رجوع به علینقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن حسن بن قاسم حسنی فاطمی علوی ، مشهور به شریف . رجوع به علی شریف شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن فهر فهری مصری مالکی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی فهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن یحیی ، مشهور به علان مصری . ابوبکر زبیدی نام وی را آورده و گوید که او از علمای نحو بود و در شوال سا...