اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی ، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقّب به عزالدین و مکنّی به ابوالحسن . مورخ و محدث و ادیب و حافظ و لغوی و بیانی و نسابه بود که در جمادی الاولی سال 555 هَ . ق . در جزیره ٔ ابن عمر متولد شد و درآنجا پرورش یافت آنگاه ساکن موصل گشت و سپس به شام سفر کرد. و در بیست وپنجم شعبان سال 630 هَ . ق . درگذشت . او را بجز کتاب کامل و اللباب و اسدالغابة، کتب ذیل نیز هست : 1 - الجامعالکبیر فی علم البیان . 2- کتاب الجهاد. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 188. سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 208. فهرس المؤلفین بالظاهریة تلخیص مجمعالاداب ابن فوطی ص 13. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 438. البدایه ٔ ابن کثیر ج 13 ص 139. طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 5 ص 127. الذیل علی الروضتین ص 162. تذکرةالحافظ ذهبی ج 4 ص 185. شذرات الذهب ابن عماد ج 5ص 137. مختصر دول الاسلام ج 2 ص 102. مرآةالجنان یافعی ج 4ص 7. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 82 و سایر صفحات . فهرس مخطوطات الظاهریة ج 6 ص 263. التعریف بالمؤرخین عزاوی ج 1 ص 24. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 706. فهرس مخطوطات المصوره ٔ سید ج 2 ص 125 و فهرس الخدیویة ج 5 ص 115). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 334 و «ابن اثیر» شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
علی حائری . [ ع َ ی ِ ءِ ] (اِخ ) ابن منصوربن محمدبن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی ...
علی وفائی . [ ع َ ی ِ وَ ] (اِخ ) ابن جابربن عامر مالکی وفایی . نسب شناس بود. او راست : مناهل الصفا باتصال نسب السادات بالنبی المصطفی ، که در...
علی هنائی . [ ع َ ی ِ هَُ ] (اِخ ) ابن حسن هنائی . مشهور به کراع النمل و دوسی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کراع النمل شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی قنائی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ )ابن عبدالرحمان بن عیسی بن عروةبن جراح قنائی . مکنی به ابوالحسن . وی نویسنده بود و در سال 413 هَ . ق . درگ...
علی قنائی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن عبدالرحیم بن حجون قنائی . ملقب به فتح الدین . وی در سال 708 هَ . ق . در قوص در...
علی کسائی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲبن عثمان اسدی کوفی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به کسائی . قاری و تجویددان و لغوی و نحوی ...
علی علائی . [ ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد. ملقب به علاءالدین . رجوع به علی شیرازی (ابن محمد...) شود.
علی طائفی . [ ع َ ی ِ ءِ ] (اِخ ) ابن حسن بن صالح نجار طائفی . رجوع به علی نجار شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.