علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن هبةاﷲبن محمدبن علی بن مطلب ، ملقّب به مجدالدین و تاج الدین و مکنّی به ابوالمکارم . وی ادیب و نویسنده و نحوی و لغوی بود که به شام سفر کرد و مقاماتی را نیز عهده دار شد و به قاهره نیز سفری کرد و در سال 561 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - مختصر اصلاح المنطق ابن سکیت . 2 - مختصر غریبین . (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 188، بغیةالوعاة سیوطی ص 353، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 108 و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 699).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعدبن عبید هاشمی جوهری بغدادی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعد جوهری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جوهری (ابن جعد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفر، مکنی به ابوالقاسم . وی وزیر ابوکالنجار مرزبان بود. اصل او از آذربایجان و مردی دبیر و زیرک و کاردان بود. وی ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفر، مشهور به سیدبن طاووس و مکنی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی . رجوع به ابن طاووس وعلی بن موسی بن جعفرب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن حسن بن عبیداﷲبن علی بن حسین بن حسن بن علی بن احمد حقینی . رجوع به علی حقینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن حسین قدامه ٔ موسوی ، مکنی به ابوالقاسم . ممدوح ادیب صابر ترمذی . رجوع به علی موسوی (ابن حسین قدامه ٔ...) ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن خضر مالکی جناجی نجفی . رجوع به علی مالکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن سعید سعیدی رازی حذاء، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حذاء شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن عبداﷲبن حسین بن احمدبن محمدبن سعدی صقلی ، مشهور به ابن قطاع و مکنی به ابوالقاسم . رجوع به ابن قطاع و ع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن علی سعدی صقلی ، مشهور به ابن قطاع و مکنی به ابوالقاسم . در کتاب وافی ، نام او بصورت علی بن جعفربن عبداﷲب...