اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن هبةاﷲبن محمدبن علی بن مطلب ، ملقّب به مجدالدین و تاج الدین و مکنّی به ابوالمکارم . وی ادیب و نویسنده و نحوی و لغوی بود که به شام سفر کرد و مقاماتی را نیز عهده دار شد و به قاهره نیز سفری کرد و در سال 561 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - مختصر اصلاح المنطق ابن سکیت . 2 - مختصر غریبین . (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 188، بغیةالوعاة سیوطی ص 353، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 108 و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 699).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد طایی حرمی کوفی ، مشهور به طاطری و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی طاطری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد همدانی مسعودی ، مشهور به ابن شهاب . رجوع به علی مسعودی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن وحشی نحوی موصلی ، مکنی به ابوالفتح . رجوع به علی موصلی (ابن حسن بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن هبةاﷲبن عبداﷲبن حسین دمشقی شافعی ، مشهور به ابن عساکر و ملقب به ثقةالدین و مکنی به ابوالقاسم . رجوع به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن أحمر. رجوع به علی أحمر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن أکوع صنعانی . رجوع به علی أکوع شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ببای حنفی . رجوع به علی ببای شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن برزنجی مدنی شافعی . رجوع به علی برزنجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ذهلی أفطس ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی أفطس شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن رندی (امیر امام جلال الدین ...). رجوع به علی رندی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.