علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مزین ، مکنّی به ابوالحسین . از عرفای اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری بود. صاحب نفحات الانس بنقل از کتاب خواجه عبداﷲ انصاری گوید که : «ابوالحسین مزین » دو تن بوده اند یکی کبیر ودیگری صغیر و گویا با هم پسرخاله بودند.مولد و منشاء ابوالحسین مزین کبیر در بغداد بود و با جنید و سهل صحبت داشت ، اما ابوالحسین مزین صغیر درمکه مجاور بود. وفات علی بن محمد کبیر در سال 327 یا328 هَ . ق . اتفاق افتاد و در بغداد دفن گردید. اماعلی بن محمد صغیر در مکه درگذشت و در همانجا دفن شد.در نامه ٔ دانشوران بسیاری از سخنان و کرامات این دوذکر شده است . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 90 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۷ ثانیه
علی سندی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابی الحسن سندی مدنی . ملقب به نورالدین . محدث بود و در سال 1138 هَ . ق . درگذشت . او راست : کفایةالحاجة ...
علی سیاح . [ ع َ ی ِ س َی ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی . مکنی به ابوالحسن . رحاله ٔ قرن 6 هَ . ق . رجوع به ابوالحسن سیاح و ع...
علی زینی . [ ع َ ی ِ زَ ] (اِخ ) ابن محمدحسین نجفی زینی . وی شاعر بود و در سال 1215 هَ. ق . درگذشت . او را دیوان شعری است . و نیز تقریظی بر ت...
علی شادی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان ، بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 69هزارگزی شمال مشهد. ناحیه ای است جلگه و دارای آب ...
علی شامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن ابی طلحه ٔ شامی . مکنی به ابوطلحة. از روات حدیث بود. رجوع به ابوطلحة (علی بن ...) شود.
علی شامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمد شامی خزرجی . مکنی به ابوالحسن . از فضلای قرن 11 هَ . ق . بود و در سال 1033 درگذشت . او راست : مبادرةالا...
علی شامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمد مصری شامی شافعی اشعری . مشهور به ابن صدقة. رجوع به علی مصری شود.
علی شامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم . رجوع به ابن جهم و علی (ابن...
علی شامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن عزالدین بن حسن بن محمدبن صلاح بن حسن بن جبریل حسنی یمنی شامی . متکلم بود.در ربیعالاول سال 1033...
علی شامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی . مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین . رجوع به علی فرضی شود.