علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتائی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام . وی شاعر بود و در سال 230 هَ . ق . متولد شد و در 302هَ . ق . درگذشت . رجوع به ابن بسام و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 236. الوافی صفدی ج 12 ص 192. سیرالنبلاء ذهبی ج 9 ص 168. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 150. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 139. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 83. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 25 و سایر صفحات . ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 39. اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 24.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۹۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد باسفری . شاعر. رجوع به علی باسفری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد بستجی . فقیه بود. رجوع به علی بستجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد بستیفی نیشابوری . محدث است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد بغدادی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. رجوع به علی قصار شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن احمد بغدادی شافعی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن مرزبان . رجوع به علی بغدادی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد بلخی ، مکنی به ابوالقاسم . ازعلمای نجوم . رجوع به علی بلخی (ابن احمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد تستری . رجوع به علی تستری (ابن احمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد جرجانی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی جرجانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد جرجرایی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نجیب الدولة. رجوع به علی جرجرایی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدجشوبی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جشوبی شود.