علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن معلی .وی کلانتر قطیف بود و در سال 281 هَ . ق . یکی از بزرگان قرمطی به نام یحیی بن ذکرویه بن مهرویه به منزل اورفت و به نام اینکه وی از جانب امام محمد مهدی (ع ) آمده است از آنجا آغاز تبلیغ اهالی قطیف و بحرین به مذهب قرامطه کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 285).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن جعفربن نجیح بن بکر بصری ، مشهور به ابن مدینی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن جعفربن یحیی بن بکربن سعید بصری ، مشهور به ابن مدینی و ملقّب به ابوالحسن . رجوع به علی بصری . (ابن عبدا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حجه ٔ حموی حنفی ، ملقّب به تقی الدین ومکنّی به ابوبکر. ادیب و شاعر بود. او راست : 1- امان الخائفین من امة ...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن حسن بن جهضم همدانی مکی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهضم . رجوع به علی همدانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن حمزه ٔ حمزی (شریف ...) ملقّب به جمال الدین . امیر یمن . رجوع به علی حمزی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسین بن ابی بکر اردبیلی تبریزی شافعی ، ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تبریزی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به سیف الدولة. رجوع به سیف الدوله و به آثارالباقیه ٔبیرونی ص 133 و لباب ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خالدبن یزیدبن معاویةبن ابی سفیان ، اموی سفیانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سفیانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خلف بن محمدبن عبدالرحمان بن عبدالملک انصاری مالکی ، مشهور به ابن نعمة و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن داوود مالکی قیروانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قیروانی شود.