اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ اثرم بغدادی ،مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم (علی بن ...)، و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 244. تاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 276. الوافی صفدی ج 12 ص 198. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 56. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 77. النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی ج 2 ص 263. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 146. الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 175. ارشادالاریب ج 5 ص 421. نزهةالالباس ص 218. انباه الرواة ج 2 ص 319.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نبیه . علی بن محمدبن حسن بن یوسف بن یحیی مصری ، ملقّب به کمال الدین و مشهور به ابن النبیه . رجوع به علی مصری (ا...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن نصر. از محدثان بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر، ملقّب به نورالدین . فقیه ، متوفی درسال 695 هَ . ق . وی مدتی نیابت حکم را در قاهره عهده دار بود. او را کتابی ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر، ملقّب به مهذب الدولة. یکی از احکام بطیحة بود که القادر باﷲ عباسی از ترس الطائع، مدتی به او پناهنده شده بود. ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سعدبن سلطان ابی عبداﷲ محمدبن سلطان ابی الحسن ، مکنّی به ابوالحسن وملقّب به الغالب باﷲ. از ملوک بنی الاحمر ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سعدبن محمد کاتب ، مکنّی به ابوتراب . وی در محرم سال 428 هَ . ق . در عُکبَرا متولد شد و در آنجا پرورش یافت و آن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سلیمان زنبقی لغوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زنبقی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن عقیل بن احمدبن علی بغدادی همام عبدی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عبدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن محمدبن عبدالصمد فندروجی اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قندروجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی ، ملقّب به معین الدین یا صفی الدین و متخلص به قاسم و مشهور به ق...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.