علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مؤمن بن محمدبن علی حضرمی اشبیلی ، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و نحوی و لغوی بود که در سال 663 یا 669 هَ . ق . در تونس درگذشت . مولد او در سال 597 هَ . ق . بود. بجز کتبی که در «ابن عصفور» از وی ذکر شده او راست : 1 - شرح جمل زجاجی ، در نحو. 2 - شرح دیوان متنبی . 3 - شرح معرب در نحو، که کامل نیست . 4 - الممتع فی التصریف . (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 218. فوات الوفیات ابن شاکر. ج 2 ص 93. شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 330. بغیة الوعاة سیوطی ص 357. مفتاح السعاده ٔ طاش کبری ج 1 ص 118. عنوان الدرایه ٔ غبرینی ص 188. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 527 و سایر صفحات . ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 527. روضات الجنات خوانساری ص 413. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 712). و نیز رجوع به ابن عصفور شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
علی الاتفاق . [ ع َ لَل ْ اِت ْ ت ِ ] (ع ق مرکب ) اتفاقاً. تصادفاً. بطور اتفاقی . اتفاق را. از اتفاق . برحسب تصادف . || متفقاً. متحداً.
علی الاجماع . [ ع َ لَل ْ اِ ] (ع ق مرکب ) مجموعاً. بطور کلی . بنابر اجماع . بتبعیت از جماعت . به پیروی جمع. باجماع . و رجوع به اجماع شود. ||...
علی الاجمال . [ ع َ لَل ْ اِ ] (ع ق مرکب ) مجملاً. بطور مجمل و نامعلوم . براجمال . باجمال . و رجوع به اجمال شود.
علی التناوب . [ ع َ لَت ْ ت َ وُ ] (ع ق مرکب ) بر نوبت . بنوبت . علی التوالی . || پیاپی . پی درپی . و رجوع به تناوب شود.
علی التواتر. [ ع َ لَت ْ ت َ ت ُ ] (ع ق مرکب ) بنا بر تواتر. متواتراً. بطور تواتر. بطور پیوسته . و رجوع به تواتر شود.
علی التوالی . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) پی درپی . پی هم . از عقب هم . مسلسلاً. (ناظم الاطباء). متوالیاً.
علی الاطلاق . [ ع َ لَل ْ اِ ] (ع ق مرکب ) عموماً. بنحوی که شامل همه گردد. (ناظم الاطباء). بی قید. بی شرط.- حکیم علی الاطلاق ؛ خدای تعالی .- ...
علی التحقیق . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) بدون شک و شبهه . یقیناً. بی شبهه .بطور حقیقت و راستی و درستی . (ناظم الاطباء). بر مبنای یقین . بر ...
علی التخییر. [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) اختیاراً. بااختیار. بنابر تخییر. رجوع به تخییر شود.
علی التدریج . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) اندک اندک . رفته رفته . کم کم . بتدریج . متدرجاً. تدریجاً.