علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر، ملقّب به مهذب الدولة. یکی از احکام بطیحة بود که القادر باﷲ عباسی از ترس الطائع، مدتی به او پناهنده شده بود. وی در سال 335 هَ . ق . متولد شد و در جمادی الاولای سال 408 هَ . ق . درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 544) (الاعلام زرکلی بنقل از کامل ابن اثیر ج 9 ص 17). و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن نصر) شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی . رجوع به علی هروی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مخلوف طرابلسی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی طرابلسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن منجم ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن منجم . رجوع به علی بن هارون بن علی بن ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ناشربن مبارک وهرانی ، مکنّی به ابوبکر. رجوع به علی وهرانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن وصیف بغدادی ، مشهور به ناشی اصغر. رجوع به ناشی الاصغر (علی بن عبداﷲ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن محمد حوینی ، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جوینی (ابن یوسف بن عبداﷲ...) شو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بیری حلبی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی بیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ازمیری ، ملقّب به حجا و مشهور به بورغانجی زاده . رجوع به علی ازمیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انطاکی رومی حنفی . رجوع به علی انطاکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ باراس دوعنی حضرمی . رجوع به علی دوعنی شود.