علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سعدبن محمد کاتب ، مکنّی به ابوتراب . وی در محرم سال 428 هَ . ق . در عُکبَرا متولد شد و در آنجا پرورش یافت و آنگاه به بغداد رفت و ادب و نحو را نزد علی بن برهان نحوی فراگرفت سپس به بصره رفت و کاتب نقیب طالبیان آنجا گشت و آنگاه در سال 449 هَ . ق . به بغداد بازگشت و در کرخ اقامت گزید تا اینکه درجمادی الاخره ٔ سال 518 هَ . ق . درگذشت . (از معجم الادباء یاقوت ، چ قاهره ج 15 ص 97 و چ مارگلیوث ج 5 ص 433).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۸۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین بن علی بن صلاح الدین حسنی کوکبانی ، ملقّب به جمال الدین . رجوع به علی کوکبانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین سخومی . رجوع به علی سخومی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین یوسف ایوبی ، مشهور به ملک افضل نورالدین . رجوع به علی ایوبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صوفی .علی بن محمدبن علی بن محمد علوی عمری شجری ، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی . ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صیرفی . علی بن داوودبن ابراهیم جوهری ، مشهور به ابن صیرفی .رجوع به علی جوهری (ابن داوودبن ابراهیم ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صیرفی . علی بن عثمان بن عمربن صالح دمشقی شافعی ، مشهور به ابن صیرفی و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن ....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ضائع. علی بن محمدبن علی بن یوسف اشبیلی ، مشهور به ابن ضائع و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اشبیلی (ابن محمدبن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طالب هندی پیشاوری (علی رضا...). رجوع به علی رضابن طالب ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طاووس . علی بن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی ، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم وملقب ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طاهر، مشهور به سیدمرتضی علم الهدی . برادر سیدرضی .رجوع به علم المهدی موسوی (علی بن ابی احمد...) شود.