علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر نصرانی ، مشهور به ابن طبیب و مکنّی به ابوالحسن . وی ادیب و نویسنده بود در سال 377 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - اصلاح الاخلاق ، که در حدود یکهزاروپانصد ورق است . 2 - البراعة. 3 - صحبةالسلطان ، که بیش از یکهزار ورق است . (از معجم المؤلفین بنقل از معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 96. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 131. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 682).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی استرآبادی مازندرانی ، ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی استرآبادی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی اکبر بروجردی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر بروجردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی برقی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی برقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی دیربی شافعی ، مکنّی به ابونصر. رجوع به علی دیربی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن علی سوادی کوکبانی . رجوع به علی کوکبانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی شبراملسی شافعی قاهری ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالضیاء. رجوع به علی شبراملسی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن علی عزی مالکی . رجوع به علی عزی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن علی عزی مخلاتی . رجوع به علی مخلاتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علیف . علی بن احمدبن حسن یمانی ، مشهور به ابن علیف . رجوع به علی بن احمدبن حسن ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی قوشچی (امیرشیخ ...)، از امرای خراسان . رجوع به علی بن امیر قوشچی شود.