علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصیرالدین محمودبن مظفر خوارزمی ، ملقّب به شمس الدین . پدر او نصیرالدین محمود سمت وزارت و نیز اشراف مطبخ و اسطبل سلطان سنجر را داشت . و بواسطه ٔ بی کفایتی از وزارت کنار رفت و منصب اشراف را به پسرش شمس الدین علی واگذاشت . و پس از مدتی مقرب الدین جوهر خادم ، شمس الدین علی را نزد سلطان سنجر متهم به داشتن روابط با برخی از حرمسرایان سلطان ساخت لذا با پدرش به زندان افکندند و در همان زندان درگذشتند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 515) (دستور الوزراء خوندمیر ص 199 و 203).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن حسین رباطی مغربی مالکی ، مشهور به ابن بری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن بری و نیز به م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن علی بن عبداﷲ یمنی صنعانی حنبلی ، مشهور به ابن شوکانی . رجوع به علی شوکانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن یونس بیاضی عاملی ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابومحمد. رجوع به علی بیاضی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد (صلاح الدین الناصر). ابن علی (المهدی ). ابن محمد حجاج بن یوسف زیدی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نجاح الدین...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی ، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اشبیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد علوی عمری شجری ، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد مجروتی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مجروتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن منصور المهدی لدین اﷲ. رجوع به علی مهدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن منصور حوری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ابن وهب بن مطیع قشیری شافعی ، ملقّب به محی الدین و مشهور به ابن دقیق العید. رجوع به علی قشیری شود.