علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصیرالدین محمودبن مظفر خوارزمی ، ملقّب به شمس الدین . پدر او نصیرالدین محمود سمت وزارت و نیز اشراف مطبخ و اسطبل سلطان سنجر را داشت . و بواسطه ٔ بی کفایتی از وزارت کنار رفت و منصب اشراف را به پسرش شمس الدین علی واگذاشت . و پس از مدتی مقرب الدین جوهر خادم ، شمس الدین علی را نزد سلطان سنجر متهم به داشتن روابط با برخی از حرمسرایان سلطان ساخت لذا با پدرش به زندان افکندند و در همان زندان درگذشتند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 515) (دستور الوزراء خوندمیر ص 199 و 203).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بیری حلبی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی بیری شود.
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲ حلبی حنفی ، فقیه بود و نزد ابراهیم حلبی تحصیل کرد. وی در سال 967 هَ . ق . درگذشت . او...
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن قاسم سعدی حلبی رامی . رجوع به علی رامی شود.
علی حلبی . [ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد سمنانی حلبی حنفی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی سمنانی شود.
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعدبن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طایی شافعی ، مشهور به ابن خطیب النا...
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمد وزان حلبی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی وزان شود.
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن مصطفی دباغ حلبی شافعی ، مشهور به میقاتی و مکنّی به ابوالفتوح . رجوع به علی میقاتی شود.
علی حلبی . [ ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن منصوربن طالب حلبی ، ملقّب به دوخلةو مشهور به ابن قارح و مکنّی به ابوالحسن . وی ادیب و راوی بود...
علی خازن . [ ع َ ی ِ زِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمربن خلیل بغدادی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به خازن شود.
علی خازن . [ ع َ ی ِ زِ ] (اِخ ) ابن انجب بن عثمان بن عبداﷲبن عبیداﷲبن عبدالرحیم بغدادی خازن شافعی ، مشهور به ابن ساعی و ملقّب به تاج الدی...