علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصیرالدین محمودبن مظفر خوارزمی ، ملقّب به شمس الدین . پدر او نصیرالدین محمود سمت وزارت و نیز اشراف مطبخ و اسطبل سلطان سنجر را داشت . و بواسطه ٔ بی کفایتی از وزارت کنار رفت و منصب اشراف را به پسرش شمس الدین علی واگذاشت . و پس از مدتی مقرب الدین جوهر خادم ، شمس الدین علی را نزد سلطان سنجر متهم به داشتن روابط با برخی از حرمسرایان سلطان ساخت لذا با پدرش به زندان افکندند و در همان زندان درگذشتند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 515) (دستور الوزراء خوندمیر ص 199 و 203).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۴ ثانیه
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین . رجوع به آرزو و علی شاه (ابن حسام الد...
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن دلدارعلی لکهنویی هندی . رجوع به علی لکهنویی شود.
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) (علیرضا...) ابن طالب هندی پیشاوری . رجوع به علیرضا (ابن طالب ...) شود.
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی مشهور به غلامعلی آزاد. رجوع به غلامعلی آزاد شود.
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) اکبرآبادی هندی . ملقب به شرف الدین و متخلص به پیام . شاعربود و در حدود سال 1150 هَ . ق . در گذشت . او را در ...
علی یامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (علی الوحید...) ابن حاتم بن احمد یامی . آخرین تن از بنی حمدان یمن . رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم ...) شود.
علی یزدی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) از سادات یزد و مشهور به صوتی . رجوع به علی صوتی شود.
علی یزدی .[ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) ملقب به غیاث الدین . وزیر شیخ ابواسحاق . رجوع به غیاث الدین علی یزدی شود.
علی یزدی .[ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) نام او حسنعلی است و در شعر «علی » تخلص می کرده است . این شاعر بسیاری از بلاد را سیاحت کرد و در حدود نودسالگی...
علی یزدی . [ ع َی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین بن احمدبن حسین بن محمویه یزدی شافعی . مکنی به ابوالحسن . محدث و فقیه و مقری . در سال 473...