علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال بغدادی ، مشهور به ابن بواب و مکنّی به ابوالحسن . او را قصیده ای است رائیه که ادوات کتابت را در آن جمعآوری کرده است . رجوع به ابن بواب و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 258. الوافی صفدی ج 12 ص 23. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1339. مفتاح السعاده ٔ طاش کبری ج 1ص 76. الخطاط البغدادی علی بن هلال المشهور به ابن البواب نوشته ٔ سهیل انور. حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 309.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد حریشی فاسی مالکی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حریشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد حسینی عاملی ، ملقب به تاج الدین . رجوع به علی عاملی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد خرد یمانی . فقیه قرن دهم هجری . رجوع به علی خرد شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد خرقانی (یا علی بن جعفر)، مکنی به ابوالحسن . از بزرگترین مشایخ صوفیه ٔ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد خیالی بن ابراهیم گلشنی ، مشهور به صفوتی . رجوع به علی صفوتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمددریدی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی دریدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدراسبی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی راسبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدزنبیر، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی زنبیر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد سماقه ٔ عاملی مشغری . رجوع به علی سماقة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد سهیلی اسفرایینی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی اسفرایینی شود.