اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ، مشهور به ابن بقّال و مکنّی به ابوالحسن . وی از اهالی بغداد و مدتها با مهلبی همراه بود. شاعری قوی بشمار می رفت و در علم کلام نیز دستی توانا داشت و با اینکه دارای ثروت فراوانی بود، بخل و امساک داشت . گویند مردی متکبر بود و با هیچ یک از شعرا آمدوشد نداشت و خود را برتراز همه ٔ شاعران می دانست . وفات او در عهد شرف الدولةبن عضدالدوله روی داد. یاقوت حموی بسیاری از اشعار اورا در معجم الادباء آورده است . رجوع به معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 15 ص 229 و چ مارگلیوث ج 5 ص 507 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ایدمر جلدکی ، ملقب به عزالدین . رجوع به علی جلدکی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بابویه اسواری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسواری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بدیع، مکنّی به ابوالقاسم . از علمای حدود قرن پنجم هجری در اصفهان است که در «محاسن اصفهان » مافروخی ذکر وی ...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بسری بندار، مکنّی به ابوالقاسم . محدث است . رجوع به ابوالقاسم (علی بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بهاء بغدادی حنبلی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بغدادی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جرجانی حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حنفی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن حسین بن محمدبن صباح حمیری یمنی ، پدر حسن صباح . رجوع به علی حمیری (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن عبدالرحیم بن حجون قنائی ، ملقّب به فتح الدین . رجوع به علی قنائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفر کوفی حمانی . رجوع به علی حمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حبیب بصری مشهور به ماوردی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ماوردی و به علی ماوردی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.