علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ، مشهور به ابن بقّال و مکنّی به ابوالحسن . وی از اهالی بغداد و مدتها با مهلبی همراه بود. شاعری قوی بشمار می رفت و در علم کلام نیز دستی توانا داشت و با اینکه دارای ثروت فراوانی بود، بخل و امساک داشت . گویند مردی متکبر بود و با هیچ یک از شعرا آمدوشد نداشت و خود را برتراز همه ٔ شاعران می دانست . وفات او در عهد شرف الدولةبن عضدالدوله روی داد. یاقوت حموی بسیاری از اشعار اورا در معجم الادباء آورده است . رجوع به معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 15 ص 229 و چ مارگلیوث ج 5 ص 507 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۴.۴۱ ثانیه
علی قرطبی . [ ع َ ی ِ ق ُ طُ ] (اِخ ) ابن محمدبن خلف اوسی قرطبی مالکی . مکنی به ابوالحسن . ادیب بود و در سال 526 هَ . ق . درگذشت . او راست :...
علی قرطبی . [ ع َ ی ِ ق ُ طُ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف بن مسعودقیسی قرطبی شاعر. ملقب به نظام الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن خروف ...
علی غزالی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی . مشهور به ابن قصیبة. او راست : 1- استعطاف المراحم و استسعاف المکارم ، که در سال 878 هَ . ق ....
علی غزالی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن محمدغزالی لوکری . مکنی به ابوالحسن . شاعر عهد سامانیان . رجوع به ابوالحسن علی بن محمد... شود.
علی غزالی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) شافعی . ملقب به علاءالدین . وی پیش از سال 1012 هَ . ق . میزیست . او راست : طرف الموافاة و ظرف المکافاة، که آ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی . ملقب به ناصرالدین . وی مفسر بود و در سال 582 هَ . ق . درگذشت . او ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی علی جلابی هجویری غزنوی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جلابی (ابن عثمان بن ...) ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزنوی . مکنی به ابوالحسن . صوفی بود و در سال 465هَ . ق . درگذشت . او راست : کشف حجب المحجوب ...
علی غزنوی . [ ع َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن محمودغزنوی . ملقب به بهاءالدوله و مکنی به ابوالحسن . وی عم مسعودبن مودود بود که چون مس...
علی غزولی . [ ع َ ی ِ غ ُزْ وَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بهائی دمشقی غزولی . ملقب به علاءالدین . رجوع به «غزولی » و علی بهایی شود.