اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ، مشهور به ابن بقّال و مکنّی به ابوالحسن . وی از اهالی بغداد و مدتها با مهلبی همراه بود. شاعری قوی بشمار می رفت و در علم کلام نیز دستی توانا داشت و با اینکه دارای ثروت فراوانی بود، بخل و امساک داشت . گویند مردی متکبر بود و با هیچ یک از شعرا آمدوشد نداشت و خود را برتراز همه ٔ شاعران می دانست . وفات او در عهد شرف الدولةبن عضدالدوله روی داد. یاقوت حموی بسیاری از اشعار اورا در معجم الادباء آورده است . رجوع به معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 15 ص 229 و چ مارگلیوث ج 5 ص 507 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۷ ثانیه
علی تبریزی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (خواجه ...) شطرنجی . وی از بزرگان معاصر امیرتیمور گورکانی بود. رجوع به علی شطرنجی شود.
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ] (اِخ ) ابن خلیل بن ابراهیم بن محمدبن علی رازی تهرانی نجفی . وی فقیه و اصولی و اخباری بود و در سال 1226 هَ . ق...
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود.
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) کنی . رجوع به علی کنی شود.
علی توحیدی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) محمدبن عباس توحیدی ، مکنّی به ابوحیان .رجوع به ابوحیان توحیدی و علی (ابن محمد...) شود.
علی تقصادی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود.
علی تطوانی . [ ع َ ی ِت َ ] (اِخ ) ابن محمد برکه ٔ تطوانی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن ، نحوی بود و در سال 1020 هَ . ق . درگذشت . اوراست : 1 - شرح...
علی بیکندی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی بکربن علی نسفی بیکندی . رجوع به علی نسفی شود.
علی بهرمسی . [ ع َ ی َ ؟ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ بهرمسی محلی شافعی ، ملقب به نورالدین و مکنّی به ابومحمد. رجوع به علی محلی شود.
علی پادشاه . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (امیر...). وی خال سلطان ابوسعید بهادر بود و با ارپاخان که به سلطنت رسیده بود مخالفت می کرد و چون دلشادخاتون...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.