علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ، مشهور به ابن بقّال و مکنّی به ابوالحسن . وی از اهالی بغداد و مدتها با مهلبی همراه بود. شاعری قوی بشمار می رفت و در علم کلام نیز دستی توانا داشت و با اینکه دارای ثروت فراوانی بود، بخل و امساک داشت . گویند مردی متکبر بود و با هیچ یک از شعرا آمدوشد نداشت و خود را برتراز همه ٔ شاعران می دانست . وفات او در عهد شرف الدولةبن عضدالدوله روی داد. یاقوت حموی بسیاری از اشعار اورا در معجم الادباء آورده است . رجوع به معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 15 ص 229 و چ مارگلیوث ج 5 ص 507 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۰ ثانیه
علی التعجیل . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) بشتاب . بزودی . بسرعت . (ناظم الاطباء). بتندی . برشتاب . برتعجیل .
علی التعیین . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) بطور معین و معلوم . بر تصریح : ورای قدر منست التفات صدر جهان که ذکر بنده ٔ مخلص کند علی التعیین .س...
علی التفصیل . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) بدرازی کلام . مفصلاً.مشروحاً. (ناظم الاطباء). بشرح . بتفصیل : به سر سینه این دوستان علی التفصیل ک...
علی اهوازی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمداهوازی نحوی . مکنّی به ابوالحسن . وی ادیب بود و یاقوت حموی گوید که کتابی از او درباره ٔ علل عرو...
علی اهوازی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن مهزیار اهوازی دورقی شیعی ، مکنّی به ابوالحسن . وی فقیه و مفسر بود و در سال 229 هَ . ق . در قید حیات ب...
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم انباری شیعی . وی از فضلای قرن دهم بود که در سال 988 هَ . ق . درگذشت . او راست : الاوج الاخضر...
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَم ْ ] (اِخ ) ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی نخعی شود.
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَم ْ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن فارس انباری ، مشهور به ابن حداد و ملقّب به قوام الدین و مکنّی به ابوالفرج . متوفی ...
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَم ْ ] (اِخ ) ابن محمدبن موسی بن سعیدبن مهدی انباری ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حُسنس و مشهور به ابن صفدان ....
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَم ْ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی درینی انباری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ثقةالدولة. وی از ادبای توانگر بغداد و شو...