علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ، مشهور به ابن بقّال و مکنّی به ابوالحسن . وی از اهالی بغداد و مدتها با مهلبی همراه بود. شاعری قوی بشمار می رفت و در علم کلام نیز دستی توانا داشت و با اینکه دارای ثروت فراوانی بود، بخل و امساک داشت . گویند مردی متکبر بود و با هیچ یک از شعرا آمدوشد نداشت و خود را برتراز همه ٔ شاعران می دانست . وفات او در عهد شرف الدولةبن عضدالدوله روی داد. یاقوت حموی بسیاری از اشعار اورا در معجم الادباء آورده است . رجوع به معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 15 ص 229 و چ مارگلیوث ج 5 ص 507 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۲ ثانیه
علی آباد آوه . [ ع َ دِ وَ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش جعفرآباد شهرستان ساوه . ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل ، و 259 تن سکنه . آب آن...
علی آباد برز. [ ع َ دِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 32 هزارگزی شمال باختری کرمان و 4 هزار...
ده کلب علی . [ دِه ْک َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن . واقع در 34هزارگزی جنوب خاور داران . دارای 298 تن ...
رستم بن علی . [ رُ ت َ م ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) مکنی به ابوطالب و ملقب به مجدالملة و کهف الامة. رجوع به مجدالدوله ابوطالب رستم و رستم بن فخرال...
علی اقسرائی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن شعبان اقسرائی رومی حنفی . مفسرو حکیم بود که در سال 1111 هَ . ق . در قسطنطنیه درگذشت . او راست : 1...
علی آل حاجی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی . رجوع به علی حاجی شود.
علی آباد هنم . [ ع َ دِ هَُ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 8 هزارگزی جنوب خاوری الشتر و 8 ه...
علی آباد ملک . [ ع َ دِ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 88 هزارگزی خاور زرقان و3 هزارگزی را...
علی آباد ممو. [ ع َ دِ م َ ] (اِخ ) دهی است از بلوک فسا واقع در شش فرسخی پیشتر شمالی شهر فسا. (از فارسنامه ٔ ناصری ص 238، بلوکات فارس ، بلوک ...
علی آباد لوچ . [ ع َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع در 39 هزارگزی شمال باختری قروه و 6 هزارگزی باختر پا...