علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ، مشهور به ابن بقّال و مکنّی به ابوالحسن . وی از اهالی بغداد و مدتها با مهلبی همراه بود. شاعری قوی بشمار می رفت و در علم کلام نیز دستی توانا داشت و با اینکه دارای ثروت فراوانی بود، بخل و امساک داشت . گویند مردی متکبر بود و با هیچ یک از شعرا آمدوشد نداشت و خود را برتراز همه ٔ شاعران می دانست . وفات او در عهد شرف الدولةبن عضدالدوله روی داد. یاقوت حموی بسیاری از اشعار اورا در معجم الادباء آورده است . رجوع به معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 15 ص 229 و چ مارگلیوث ج 5 ص 507 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علیاکبر دهخدا (۱۲۵۷ – ۷ اسفند ۱۳۳۴)، ادیب، لغتشناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی بود. او مؤلف و بنیانگذار لغتنامه دهخدا نیز بودهاست. دهخدا از درخشان...
علی نجف آبادی . [ ع َ ی ِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (آقا...). وی از شاعران قرن یازدهم هَ . ق . بود و در نجف آباد اصفهان میزیست . نصرآبادی ابیاتی از او ...
علی قنا واسطی . [ ع َ ی ِ ق َ س ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن محمدبن دواس القنا الواسطی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن واسطی . از معاریف ...
علی لاله گونی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابیوردی لاله گونی شیرازی . رجوع به علی شیرازی (ابیوردی ...) شود.
علی زین العرب . [ ع َ ی ِ زَ نُل ْ ع َ رَ ] (اِخ )ابن عبداﷲ. مشهور به زین العرب مصری . وی طبیب قرن 8 هَ . ق . بود. او راست : شرح کلیات قانون ...
علی زین العرب . [ ع َ ی ِ زَ نُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن احمدبن زین الدین . مشهور به زین العرب نخجوانی یا مصری . محدث بود و پیش از سال...
علی درویش بیک . [ ع َ ی ِ دَ ب َ ] (اِخ ) وی از امرای جهانگیرمیرزا در قلعه ٔ اخسی بود. و او جزو کسانی است که وقتی سلطان محمودخان بن ابی سعید...
علی شاه افشار. [ ع َ هَِ اَ ] (اِخ ) لقب علی قلی خان برادرزاده ٔنادرشاه افشار است . رجوع به علی قلی خان افشار شود.
علی آباد بنوید. [ع َ دِ ب ِ نُی ْ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).