علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) رشیدالدین . وی از امرای بزرگ دربار سلطان شمس الدین التمش بود. وقتی در روز سه شنبه بیست وششم صفر سال 630 هَ . ق . سپاه سلطان شمس الدین پس از یازده ماه محاصره ٔ قلعه ٔ کوالیار واقع در هندوستان ، توانست آن را بگشاید و کوتوال آن قلعه فرار کرد، رشیدالدین علی از جانب سلطان به حکومت آن سرزمین منصوب گشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 618).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فخرالدوله ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به مجیرالدوله . وی بعد از درگذشت برادرش عمیدالدوله در زندان خلیفه ٔ عباسی ،...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فخرالدین مسعودبن عزالدین حسین ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به حسام الدین . وی فرزند کهتر ملک فخرالدین مسعود نخستین...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فرات . علی بن محمدبن موسی بن حسن بن فرات نهرافی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرات ، وزیر المقتدر باﷲ عباسی ....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فرامرزبن علاءالدوله ابوجعفر محمدبن دشمن زیاربن کاکویه ، مکنّی به ابومنصور. از دیالمه ٔ کاکویه بود که در کردستان از ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فرحون . علی بن محمدبن فرحون قیسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرحون . رجوع به علی قیسی (ابن محمدبن فرحون...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضال . نام او علی بن حسن بن علی بن فضال بن عمربن ایمن کوفی ، و مکنّی به ابوالحسن است . رجوع به علی کوفی (ابن حس...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضال بن علی بن غالب بن جابربن عبدالرحمان بن محمدبن عمروبن عیسی بن حسن زمعه ٔ مجاشعی قیروانی فرزدقی ، مکنّی به ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضلان بزری ، محدث . رجوع به علی بزری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل بن احمد اسفراینی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به حجاج . رجوع به ابوالحسن (علی بن فضل ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل بن احمد قرمطی . رجوع به علی قرمطی (ابن فضل ...) شود.