اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) رشیدالدین . وی از امرای بزرگ دربار سلطان شمس الدین التمش بود. وقتی در روز سه شنبه بیست وششم صفر سال 630 هَ . ق . سپاه سلطان شمس الدین پس از یازده ماه محاصره ٔ قلعه ٔ کوالیار واقع در هندوستان ، توانست آن را بگشاید و کوتوال آن قلعه فرار کرد، رشیدالدین علی از جانب سلطان به حکومت آن سرزمین منصوب گشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 618).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۳.۵۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سخاوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سخاوی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سعیدبن عبداﷲبن حسین سویدی بغدادی عباسی ، مکنّی به ابوالمعالی . رجوع به علی سویدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سعیدی بیاری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سعیدی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سمرقندی ، ملقّب به علاءالدین و معروف به ملاعلی قوشچی و یا فاضل قوشچی . رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سمری . خاتم سفرای اربعه ٔ حضرت قائم (ع ). رجوع به علی سمری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سوسی فاسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد (فتحا) سوسی سملالی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شابشتی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شابشتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شافعی . رجوع به علی شافعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدشاکر (علی رضا...). رجوع به علی رضا شاکر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.