علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) رشیدالدین . وی از امرای بزرگ دربار سلطان شمس الدین التمش بود. وقتی در روز سه شنبه بیست وششم صفر سال 630 هَ . ق . سپاه سلطان شمس الدین پس از یازده ماه محاصره ٔ قلعه ٔ کوالیار واقع در هندوستان ، توانست آن را بگشاید و کوتوال آن قلعه فرار کرد، رشیدالدین علی از جانب سلطان به حکومت آن سرزمین منصوب گشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 618).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقه ، ملقّب به مؤتمن الدوله . وی از خاندانی بزرگ و مردی نیکوسیرت و نیکوخلق و متعبد و متدین بود و با وجودی که از...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقة. نام او علی بن احمد مصری شامی شافعی اشعری ، و مشهور به ابن صدقة است . رجوع به علی مصری (ابن احمد مصری ...) ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقةبن علی بانقوسی حلبی مصری شافعی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی بانقوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقةبن منصور سرمینی ، مکنّی به ابوالفتح . رجوع به علی سرمینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صعب بن بکر. جد جاهلی . رجوع به علی بن بکربن وائل شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صفار. علی بن یوسف بن شیبان ماردینی ، مشهور به ابن صفار و ملقّب به جلال الدین . رجوع به ابن صفار و نیز به علی بن ی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صُفدان علی بن محمدبن موسی بن سعیدبن مهدی انباری مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حُسنُس و مشهور به ابن صفدان . ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صفدربن صالح رضوی قمی کشمیری . رجوع به علی رضوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح ... نام او علی بن محمد (صلاح الدین الناصر)بن علی (المهدی )بن محمد حجاج بن یوسف زیدی ، و مکنّی به ابوالحسن و م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح بن علی بن محمدبن عبداﷲ صعدی یمانی زیدی . رجوع به علی صعدی شود.