علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) شرف الدین . وی از جانب سلطان ملکشاه ، والی حلب ومحصل خراج انطاکیه بود. وقتی در سال 477 هَ . ق . سلیمان شاه بن قتلمش بفرمان سلطان الب ارسلان اکثر بلاد شام را مسخر ساخت و انطاکیه را نیز در این سال فتح کرد،شرف الدین علی که محصل خراج انطاکیه بود از سلیمان شاه خراج سالیانه ٔ انطاکیه را مطالبه کرد. سلیمان جواب داد که این شهر اکنون جزو بلاد اسلامی شده است و خراج طلبیدن از آنجا معقول نیست . و چون شرف الدین علی بر خواسته ٔ خود اصرار کرد بین آن دو جنگی درگرفت و شرف الدین علی کشته شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 538).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان بن قاسم بن حسن بن علی بن أبی طالب ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی بود و د...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن اسماعیل بن ابی سهل بن نوبخت نوبختی ، مکنّی به ابوالحسین . رجوع به علی نوبختی (ابن عباس بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن جریح بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنّی به ابوالحسن . شاعر رومی الاصل . متولد در رجب سال 221 هَ . ق . در بغ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن حسین زیدی ، ملقب به المنصور باﷲ. امام زیدی یمن . رجوع به علی زیدی (ابن عباس بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن راضی بن حسن أبوطبیخ . ادیب و شاعر، متولد در سال 1311 هَ . ق . در نجف . وی در شوال سال 1361 هَ . ق . درگذشت ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس مجوسی ، مشهور به ابن مجوس . رجوع به ابن المجوس و به علی مجوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالاعلی ، مکنّی به ابوالحسن . تابعی است و زهیر از او روایت کند. رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن قاضی خان ، ملقّب به علأالدین . او راست : کنزاللاَّلی فی شرح بدءالامالی ، که در سال 979 هَ . ق . در مدی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالبر حسنی شافعی . مشهور به ونائی و ملقّب به جمال الدین . رجوع به علی ونائی شود.