اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علیا

نویسه گردانی: ʽLYA
علیا. [ ع ُل ْ ] (ع ن تف ) مؤنث أعلی ̍. بلندتر. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || هر جای بلند. (از اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ، عُلا ۞ . (تاج العروس )(اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به أعلی ̍ شود.
- الید العلیا خیر من الید السفلی ؛ منظور از علیا در اینجا بخش نده و انفاق کننده و یا عفیف است . و مقصود از سفلی سؤال کننده و درخواست کننده است . (از لسان العرب ) (ذیل اقرب الموارد).
- صفة اﷲ العلیا ؛ منظور شهادت «لا اله الاّ اﷲ» است . (از لسان العرب ) (ذیل اقرب االموارد).
- علیا مضر ؛ قسمت بالای مضر، که گویند قریش و قیس است . و غیر از آنها را سفلی مضر گویند. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
قبه ٔ علیا. [ ق ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک است . (برهان ).
ابه ٔ علیا. [ اَب ْ ب َ ی ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است از لحج .
اشکور علیا. [ اِ ک َ وَ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) یا بالا ولایت . از بلوکات ناحیه ٔ رانکوه و لنگرود گیلان در کوههای جنوبی رانکوه .
امعاء علیا. [ اَ ءِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امعاء دقاق . رجوع به امعاء شود.
خفرک علیا. [ خ َ رَ ک ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) از بلوکات فارس و بنابر قول صاحب فارسنامه ٔ ناصری :درازای آن هفت فرسخ و نیم و پهنای بدو فرسخ نرسد.
داین علیا. [ ی ِ ن ِ ع ُ ] (اِخ ) دهی است سه فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب اشفایقان به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
لنجیر علیا. [ ل ُ رِ ع ُ ] (اِخ ) موضعی چهار فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب چم لطفعلی بیک . (فارسنامه ٔ ناصری ).
مارن علیا. [ ن ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) ۞ ایالتی است که در جنوب شرقی فرانسه واقع است . مرکز ایالت شومون ۞ است و شهرهای عمده ٔ آن «لانگر» «سن ...
مامق علیا. [ م َ ق ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) رجوع به مامک بالا شود.
زن محجبه ی پاک دامن و والامقام
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.