علیا
نویسه گردانی:
ʽLYA
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است :
حدود: از شمال به دهستان گرمسیر، از جنوب به دهستان برزاوند و بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، از خاور به دهستان پائین ، از باختر به شهرستان کاشان .
وضع طبیعی : در مرکز این دهستان دو رشته ارتفاع مجزا بنام کوه «جقند» و کوه «لاسیب » قرار دارد، که راه اردستان به اصفهان از وسط این دو ارتفاع میگذرد.و دیگر رشته ارتفاع کوه «شورغستان » که از جنوب خاور بطرف شمال باختر ادامه دارد (که خطالرأس این رشته ارتفاع حد طبیعی دهستان علیا را با بخش کوهپایه مشخص مینماید). ضمناً راه فرعی اردستان به اصفهان از گردنه ٔ شورغستان رشته ارتفاع نامبرده عبور میکند. هوای این دهستان نسبتاً معتدل ، و آب مزروعی قراء از قنوات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ، گردو، بادام ، قیسی و کتیرا است .
شغل اهالی زراعت و مختصری گله داری ، و صنعت محلی آن کرباس بافی است . قرای این دهستان بوسیله ٔ راههای ماشین رو و ارابه رو به یکدیگر مربوط میشوند. این دهستان از26 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 13340 تن است .
قرای مهم آن عبارتند از کچوسنگ (مرکزدهستان )، شیرازان ، جنبه ، فسخود، آونج . در بهار سال 1328 هَ . ش . بعلت جریان سیل ، قسمتی از آبادیهای این دهستان خراب شد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
الیاء. [ اَل ْ ] (ع ص ) مؤنث اَلیان ، بمعنی بزرگ سرین و دنبه آور و بزرگ دنبه . ج ، اَلایا. (از اقرب الموارد).
الیاء. [ اِ ] (اِخ ) رجوع به الیا و ایلیا و بیت المقدس شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
داعی الی ا. [ اِلَل ْ لاه ] (اِخ ) الامام الناصر للحق حسن بن علی بن الحسین بن زیدبن عمربن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام ...
داعی الی ا. [ اِ لَل ْ لاه ] (اِخ ) شاه داعی ، شاعر شیرازی . رجوع به داعی (شاه ...) و داعی شیرازی شود.
معتمد علی ا. [ م ُ ت َ م ِ دُ ع َ لَل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به ابوالقاسم محمد المعتمد علی اﷲ و اعلام زرکلی ج 3 ص 910 شود.
معتمدعلی ا. [ م ُ ت َ م ِ دُ ع َ لَل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ...) احمدبن متوکل علی اﷲ ملقب به المعتمد علی اﷲ مکنی به ابوالقاسم پانزدهمین خلیفه ٔ ع...
لازال عالیا. [ ل َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) همیشه بلند باد. پیوسته برتر باد : آورد گرد فتح و ظفر پیش چشم ماباد رکاب عالی لازال عالیا.سوزن...
متوکل علی ا. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ُ ع َ لَل ْ لا ه ْ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به متوکل السعدی شود.
متوکل علی ا. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ُ ع َ لَل ْ لا ه ْ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به متوکل ثانی شود.