علیاء
نویسه گردانی:
ʽLYAʼ
علیاء. [ ع َل ْ ] (اِخ ) ابن هیثم . از همراهان علی بن ابی طالب (ع ) در جنگ جمل . (از حبیب السیر چ خیام ج 1، ص 529).
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
زن محجبه ی پاک دامن و والامقام
غدیر علیا. [ غ َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است که در هشت فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مغرب چارک (دهی از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر...
ساور علیا. [ وَ رِ ع ُل ْ ] (اِخ )از جمله ٔ کوهستان و ییلاقات شاه کوه و ساور علیا. (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 169).
کشار علیا. [ ک َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش کن شهرستان طهران واقع در 7هزارگزی شمال باختری کن و 15هزارگزی شمال شوسه ٔ تهران ...
کویر علیا. [ ک َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) مرکز بلوک کوه پر در ناحیه ٔ تنکابن مازندران . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 303).
نساء علیا. [ ن ِ ءِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران ، در 12هزارگزی شرق شهرک در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری و...
نفس علیا. [ ن َ س ِ ع ُ ] (اِخ ) در اصطلاح عرفا اسرافیل را گویند که صاحب صور، و فعل او نفخ ارواح است در قوالب اجساد و اعطاء حیات و قوت و ح...