اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی الصباح

نویسه گردانی: ʽLY ʼLṢBAḤ
علی الصباح . [ ع َ لَص ْ ص َ ] (ع ق مرکب ) بامداد. صبحگاهان . بامدادان . هنگام بامداد :
نشان بخت بلند است و طالع میمون
علی الصباح نظربر جمال روزافزون .

سعدی .


گفتم مگر بخواب بینم جمال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست .

سعدی .


به آب روشن می عارفی طهارت کرد
علی الصباح که میخانه را زیارت کرد.

حافظ.


- علی الصباح نشابور و خفتن بغداد ؛ صبح نیشابور و شام بغداد مفرّح و نشاطانگیز است . و در لطافت هوا مثل بوده است :
صبح نیشابور اگر جان پرور است
شام دجله نیز با وی هم بر است .

دهخدا (دیوان شعر).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.