گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی الفور نویسه گردانی: ʽLY ʼLFWR علی الفور. [ ع َ لَل ْ ف َ ] (ع ق مرکب ) فوراً. درحال . بی خبر. بدون انتظار. (ناظم الاطباء). درزمان . دردم . دروقت . بی درنگ . فوری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود