اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی ا

نویسه گردانی: ʽLY ʼ
علی ا. [ ع َ لَل ْ لاه ْ ] (ع ق مرکب ) برخدا. بر خدای . || در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) :
علی اﷲ از بد دوران ، علی اﷲ
تبرا از خدادوران ، تبرا.

خاقانی .


|| در مقام توکل بکار رود، یعنی توکل بر خدا. (ناظم الاطباء). بر خدای است . بطریق ضمان کرم . || در تداول عوام ، هرچه بادا باد. || صاحب آنندراج آرد: ناله از ناله و فریاد و شور و غوغا، و ظاهراً مخفف «توکلت علی اﷲ» است . و با لفظ برآمدن و زدن و برفلک رساندن مستعمل است - انتهی . شور و غوغا و فریاد. (غیاث بنقل از رشیدی ) :
شنیدم گر به شب دیوی زند راه
خروس خانه بردارد علی اﷲ.

نظامی .


ز فریاد خرمهره ٔ گاودم
علی اﷲ برآمد ز رویینه خم .

نظامی (از آنندراج ).


مرا اندیشه از روی تو چون ماه
رساند بر فلک هر شب علی اﷲ.

میرخسرو (از آنندراج ).


- علی اﷲ گفتن ؛ دل به دریا زدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
علیا. [ ع ُل ْ ] (ع ن تف ) مؤنث أعلی ̍. بلندتر. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || هر جای بلند. (از اقرب الموارد) (متن اللغة)...
علیا. [ ] (اِخ ) نام عورتی که پس از «هوشی »هفت سال بر بنی اسرائیل سلطنت کرد و بعضی از ملک زادگان را به قتل رساند. (از حبیب السیر چ تهرا...
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، که مشهور به «ده بالا» است . رجوع به «ده بالا» شود. (از فرهنگ ج...
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 45 هزارگزی شمال زرقان و 6 هزارگزی راه فرعی مرودشت ...
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است واقع در ده فرسخی میانه ٔ جنوب و مشرق آباده . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای ناحیه ٔ فرمشکان ، که آن ناحیه ای است در جنوب کوار. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر اس...
علیاء. [ ع َل ْ ] (ع ن تف ) مؤنث أعلی ̍.ولی در تأنیث أعلی ، عُلیا بهتر و مستعمل تر است . (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). |...
علیاء. [ ع َل ْ ] (اِخ ) ابن هیثم . از همراهان علی بن ابی طالب (ع ) در جنگ جمل . (از حبیب السیر چ خیام ج 1، ص 529).
الیا. [ اَل ْ ] (یونانی ،اِ) به یونانی خطمی صحرایی را گویند و بعربی شحم المرج خوانند. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از آنندراج ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۹ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.