اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی بیک

نویسه گردانی: ʽLY BYK
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ابن امیر محمد برندق برلاس (میرزا...) وی از شاهزادگان تیموری بود. هنگامی که محمد بابرشاه در حال مرگ بود و می خواست بین فرزندان خود و سایر شاهزادگان ، پیمان اتحاد و دوستی ببندد، این علی بیک که جزو ارکان حسین میرزا بود نیز در آن مجلس سوگند شرکت داشت و بعدها چون بدیعالزمان میرزا می خواست به استقلال پادشاه شود، فرزندان امیر شجاع الدین محمد برندق ، بخصوص این میرزا علی بیک به هیچ وجه به این معنی راضی نشدند از این رو در یکی از جمعه های اواخر ماه ذی حجه ٔ سال 911 هَ. ق . به نام هر دو شاهزاده یعنی بدیعالزمان میرزا و حسین میرزا خطبه خوانده شد و سکه نیز به نام هر دو زده شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 318 و 364 و 400).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ابن قراعثمان . وی بعد از پدرش امیر قراعثمان ، بر دیاربکر حاکم بود و پس از او پسرش حسن بیک به حکومت آنجا رسید که ...
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) چاکرلو. وقتی شاه اسماعیل صفوی پیش از رسیدن سلطنت برای زیارت مرقد جدش شیخ صفی الدین به اردبیل رفت ، این علی...
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ذوالقدرلو. وی پس از کشته شدن خلیل سلطان ذوالقدر، به امرشاه اسماعیل صفوی ، به حکومت آن شهر منصوب شد. (از حبیب ...
قشلاق علی بیک . [ ق ِ ع َ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ری شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 48 تن است . اهالی فقط در زمستان در این ده سکونت ...
علی درویش بیک . [ ع َ ی ِ دَ ب َ ] (اِخ ) وی از امرای جهانگیرمیرزا در قلعه ٔ اخسی بود. و او جزو کسانی است که وقتی سلطان محمودخان بن ابی سعید...
اولاد علی بیک . [ اَ ع َ ب َ ] (اِخ ) تیره ای از عرب هفت لنگ . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.