علی حده
نویسه گردانی:
ʽLY ḤDH
علی حده . [ ع َ لا ح ِ دَ ] (ع ق مرکب ) علی حدة. جداگانه . (ناظم الاطباء) : ارسلان خان فرمود تا جویی علی حده کنند «بیکند» را چنانکه آب بعین (؟) عمارتهای او رسد.(تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 23). از بغداد هر سال عاملی علی حده بیامدی و هرچه خراج بخارا بودی از این جامه عوض بردی . (ایضاً ص 24). || متفرق . ممتاز. تنها. یک کنار. (ناظم الاطباء). || زی خود: وی علی حده کار می کند. و نیز رجوع به «حدة» شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
علی حدة. [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن مذحجی ، مشهور به حدة و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مذحجی شود.