علی قزوینی
نویسه گردانی:
ʽLY QZWYNY
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ قزوینی . مکنی به ابوالحسن . از قضات بود و در سال 356 هَ . ق . وارد بغداد شد. او راست : ملح الاخیار. (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 19 و منتهی المقال ابوعلی ص 223 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 306 و ایضاح المکنون بغدادی ج 3 ص 552).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ملقب به کامی . از شعرای دربار اکبرشاه در هند بود و در سال 981 هَ . ق . درگذشت او راست : نفائس المآثر، که ...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمةبن بحر قطان قزوینی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قطان شود.
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن حاتم . مکنی به ابوالحسن . فقیه و محدث است وفات وی بعد از سال 350 هَ . ق . میباشد. طوسی در الفهرست...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن حسن صقلی قزوینی . رجوع به علی صقلی شود.
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی بن عبداﷲبن احمد قزوینی . ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالحسن یا ابوتراب . شاعر قرن ...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن عباس قزوینی نحوی . مکنی به ابوطالب . پدر او اهل علم و از راویان حدیث بود. و خود نیز ب...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عمربن علی کاتبی قزوینی . ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به کاتبی قزوینی و علی (اب...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن حسن حربی بغدادی شافعی . مشهور به ابن قزوینی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن ...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن کل محمدبن علی محمد قاربوزآبادی قزوینی . فقیه و اصولی و مفسر و واعظ و لغوی بود. وی در قاربوزآباد از ق...
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد قزوینی بغدادی شافعی . ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالحسن . محدث و فقیه و لغوی بود...