اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی کوفی

نویسه گردانی: ʽLY KWFY
علی کوفی . [ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن جبله ٔ کوفی . مکنی به ابوالحسن . تابعی است . و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمد کوفی علوی . مکنی به ابوالقاسم . فقیه و اصولی و متکلم و حکیم و مفسر و از افاضل امامیه بود. و در جمادی...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن اسباطبن سالم کوفی شیعی . مکنی به ابوالحسن . وی مقری و مفسر و عالم در بعض علوم بود و در اواسط قرن سیزدهم...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی میثمی شود.
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن فضال بن عمربن ایمن کوفی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن فضال . وی عالم و فقیه و محدث ...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد طائی جرمی کوفی . مشهور به طاطری و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی طاطری شود.
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن کوفی . مکنی به ابوالشعثاء. محدث بود و از حفص بن غیاث روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالشعثاء (علی بن ...)...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن طریف کوفی . مکنی به ابومنذر. نسب شناس بود و در سال 768 هَ . ق . درگذشت . او راست : شجرة آل العباس . ...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲبن اسدی کوفی . مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن . مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجو...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن رؤیم کوفی . او را پنجاه ورقه شعر است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن غراب فزاری کوفی . مکنی به ابوالحسن . تابعی است . و نیز رجوع به ابوالحسن (علی ابن ...) شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.