عم
نویسه گردانی:
ʽM
عم . [ ع َم م ] (اِخ ) موضع و دهی است میان حلب و انطاکیه ، و عکاشةبن عبدالصمد عمی ضریر شاعر، بدانجا منسوب است . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). ابن بُطلان بغدادی (متوفی در سال 444 هَ . ق . در انطاکیه ) این شهر را دیده است و آن را چنین توصیف میکند: بلده ای است ازآن روم ، بین حلب و انطاکیه . چشمه ٔ آبی دارد که از آن صید ماهی میشود و آسیایی بر آن میگردد. خوک و زنان بدکاره و خمر بسیار دارد و زنا در آنجا امر رایجی است . این بلده دارای چهار کنیسه و یک جامع است که مخفیانه در آن اذان میگویند... رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لایپزیک ص 296 شود.
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
ام شرحبیل . [ اُم ْ م ِ ش ُ رَ ] (اِخ ) دختر فروةبن عمرو انصاری . از بنی بیاضة از صحابیات بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 246 شود.
ام سلیمان . [ اُم ْ م ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دختر ابوحکیم و مادر سلیمان بن ابی خیثمة و از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 24...
امکان عام . [ اِ ن ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از سلب ضرورت از یک طرف ، مانند سوزان بودن آتش که حرارت و سوزندگی برای آت...
ام مسلمین . [ اُم ْ م ِ م ُ ل ِ ] (اِخ ) عایشه ، زن پیغمبر اسلام . (از آنندراج ). رجوع به عایشه شود.
ام الرذائل . [ اُم ْمُرْ رَ ءِ ] (ع اِ مرکب ) نادانی . (ناظم الاطباء).
ام الفضائل . [ اُم ْ مُل ْ ف َ ءِ ] (ع اِمرکب ) علوم . (ناظم الاطباء). علم و فن . (آنندراج ).
ام القصائد. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) به بهترین قصیده های دیوان یک شاعر میگویند. (یادداشت مؤلف ).
ام التنائف . [ اُم ْ مُت ْ ت َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) بیابان دوردست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). المفازة البعیدة. (ذیل اقرب الموارد).
ام الخبائث . [ اُم ْ مُل ْ خ َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) می . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). می وشراب . (ناظم الاطباء). شراب . (آنندراج ) : لیک با ام ...
ام الخصیفه . [ اُم ْ مُل ْ خ َ ف َ / ف ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازجزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به نعیمه شود.