اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عم

نویسه گردانی: ʽM
عم . [ ع ِم م ] (اِخ ) موضع و دهی است در حلب (این غیر از عَم ّ است )، و جعفربن سهل عمی و بشران بن عبدالملک عمی منسوب بدانجا هستند. (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
ام عنبس . [ اُم ْ م ِ عَم ْ ب َ ] (اِخ ) دختر مسلمه ٔ انصاری . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 257 شود.
ام عنثل . [ اُم ْ م ِ ع َ ث َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از اقرب الموارد) (از المرصع). لغتی است در ام عثیل . (از اقرب الموارد). و رجوع به ام عثیل ...
ام‌القیوین ' (به عربی: ام‌القیوین)(به انگلیسی: Umm Al Quwain) یکی از شهرها و شیخ‌نشین‌های هفت‌گانهٔ امارات متحده عربی است. ام‌القیوین در ساحل خلیج فار...
ناظر عام . [ ظِ رِ عام م ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حاکم یا قائم مقام او که در صورت عدم تعیین ناظر خاص از طرف واقف به عنوان منصب ولایت ...
عام پسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) آنچه قبول عامه دارد. آنچه مقبولیت عامه دارد. همگان پسند. مردم پسند.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، برابر مردم (دری) هنجشمان hanjaŝmān (پارتی) اشکره aŝkare (اوستایی)***فانکو آدینات 09163657861
ام وعلة. [ اُم ْ م ِ وَ ل َ ](ع اِ مرکب ) عقبه و تل . (از المرصع). وَعْلة به معنی جای بلند از کوه و صخره است . (از اقرب الموارد).
ام ورقة. [ اُم ْ م ِ وَ رِ ق َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲبن حارث بن عویمربن نوفل انصاری . از زنان صحابی بودو در زمان عمر (خلیفه ٔ دوم ) غلام و کنیزک ...
ام نوفل . [اُم ْ م ِ ن َ ف َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع).
ام نهشل . [ اُم ْ م ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) دختر عبیده . از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 286 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.