اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عم

نویسه گردانی: ʽM
عم . [ ع ُم م ] (ع اِ) خرمابن دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). نخل دراز که درازی و پیچیدن آن کامل شده باشد. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة). عَم ّ. و رجوع به عَم ّ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
ام رشم . [ اُم ْ م ِ رَ ش َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع). || داهیه . (از المرصع). || بزعم بعضی اِست را نیز گویند. (از المرصع).
ام روح . [ اُم ْ م ِ رَ ] (اِخ ) مکه . (المرصع).
ام زحم . [ اُم ْ م ِ زُ ] (اِخ ) مکه ٔ معظمه . (یادداشت مؤلف ). در اقرب الموارد ام الزحم با الف و لام است . و رجوع به ام رحم شود.
ام زفر. [ اُم ْ م ِ زُ ف َ ] (اِخ ) حبشیه از زنان صحابی و زنی سیاه و بلند بوده است و رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 234 شود.
ام زفر. [ اُم ْ م ِ زُ ف َ ] (اِخ ) ماشطه ٔ خدیجه از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 235 شود.
ام زمل . [ اُم ْ م ِ زِ ] (اِخ ) سلمی دختر مالک بن حذیفةبن بدر از زنان مشهور عرب و از مخالفان اسلام بود و در زمان ابوبکر خلیفه ٔ دوم در جنگی ...
ام زیت . [ اُم ْ م ِ زَ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. || داهیه . (از المرصع).
ام زید. [ اُم ْ م ِ زَ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییزالصحابة ج 8 ص 235 و 236 شود.
ام سخل . [ اُم ْ م ِ س ِ ] (اِخ ) کوهی است در بنی غاضره . (از معجم البلدان ).
ام سعد. [ اُم ْ م ِ س َ ] (اِخ ) یا ام سعید. دختر عروةبن مسعود ثقفی از زنان علی بن ابی طالب (ع ) بود، و از آن حضرت دو دختر آورد: رمله و ام الح...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۷۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.