عمارت
نویسه گردانی:
ʽMART
عمارت . [ ع َ رَ ] (اِخ )دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه . آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات و پشم است . ساکنان این ده از طایفه ٔ امرائی ، و چادرنشین میباشند. مزرعه ٔ داد درشت جزء این آبادی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عمارت ملای انار. [ ع ِ رَ ت ِ م ُل ْ لا ی ِ اَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان ماهور و میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون . دارای 150 تن سکنه . آب آن...
عمارت جمال الدین . [ ع ِ رَ ت ِ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) عمارتی است که جمال الدین محمدبن شجاع الدین لنبانی اصفهانی در مسقطالرأس خود لنبان بنا ...
عمارت دیوانخانه قوام ملکی مربوط به دوره قاجار است و در شیراز، خیابان لطفعلی خان زند ـ محله قوام واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۵۴ با شمارهٔ...
عمارط. [ ع َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عُمروط. رجوع به عُمروط شود.
امارت . [ اِ رَ ] (ع مص ) امارة. امیر شدن . امیری . ولایت . سری . فرمانروایی . فرمانفرمایی . حکومت . پادشاهی . رجوع به اِمارة شود : کار بدان منزل...
امارت مآب . [ اِ رَ م َ ] (ص مرکب )هم مرتبه ٔ امیر و فرمانفرما. در مقام القاب و عناوین متداول بود : خواجه ٔ افضل جناب امارت مآب را بی اختیار س...
امارت مآبی . [اِ رَ م َ ] (حامص مرکب ) عنوانی است که در مورد احترام و تفخیم از امیر گویند. (از فرهنگ فارسی معین ).
امارت دادن . [ اِ رَ دَ ] (مص مرکب ) به امیری گماشتن . امیر کردن . فرمانروایی دادن . حکومت دادن . تعمیل . امیر کردن کسی را و مستولی گردانیدن ...
امارت داشتن . [ اِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) فرمانروا بودن . امیر بودن . فرماندهی و سرداری .