اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمارة

نویسه گردانی: ʽMAR
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زیادبن سفیان بن عبداﷲبن ناشب عبسی . ملقب به وهاب و مشهور به دالق . از رؤسا و فرماندهان دوره ٔ جاهلیت . رجوع به عماره ٔ عبسی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عمارة. [ ع َ رَ ] (ع مص ) آباد کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عمارت . رجوع به عمارت و عِمارة شود. || پرستیدن . (منتهی الارب ) (از نا...
عمارة. [ ع ِ رَ ] (ع مص ) آباد داشتن و آباد کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مأهول و مسکون گرداندن . (از لسان العرب ) (از تاج العروس...
عمارة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) مزد آباد کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اجرت آباد ساختن . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (ا...
عمارة. [ ] (ع اِمص ) نگاهبانی مسجدالحرام . یکی از مصالح و مؤسساتی بود که قبیله ٔ قریش برای اداره ٔ کعبه قرار داده بودند و منظور آن بود که...
عمارة. [ ع ِ رَ ] (اِخ ) آبی است در سَلیلة ازکوه قَطَن و در آن نخل هایی است . (از معجم البلدان ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن ا...
عمارة. [ ع َم ْ ما رَ ] (اِخ ) آبکی است جاهلی که آن را کوههایی سفید بوده است . وبدنبال آن «اغربة» بود که آن را کوههایی سیاه بوده است . و...
عمارة. [ ع َم ْ ما رَ ] (اِخ ) چاهی است در منی . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (از متن اللغة).
عمارة. [ ] (اِخ ) نام قبیله ای است که تابع قُنفُذة بوده است . (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از الرحلة الیمانیة تألیف شرف برکاتی ص 65...
عمارة. [ ] (اِخ ) نام فخذی است از قبیله ٔ عُتَیبة که ساکن الرکبة، واقع در شمال شرقی طائف میباشند. (از معجم قبائل العرب از الارتسامات اللطا...
عمارة. [ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از حیدة، از خریص ، از خرصة، از فدعان . (از معجم قبائل العرب از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 263).
« قبلی صفحه ۱ از ۱۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.