اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عماری کش

نویسه گردانی: ʽMARY KŠ
عماری کش . [ ع َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ عماری . که عماری را از سویی به سویی و از جایی به جایی برد. ساربان . عماری دار. (ازآنندراج ). کجاوه کش . رجوع به عماری شود :
ببستند اسپان جنگی در اوی
هم اشتر عماری کش و راه جوی .

فردوسی .


ده و دو هزار اشتر بارکش
عماری کشان ششصد و شصت و شش .

فردوسی .


در عمارت نشست با دل خوش
ماه در موکبش عماری کش .

نظامی .


عماری و اشتر به هرای زر
عماری کشان جمله زرین کمر.

نظامی .


عماری کش نور خورشید باش
نه ترک عماری بر امید باش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.