اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمان

نویسه گردانی: ʽMAN
عمان . [ ع َم ْ ما ] (اِ) ج ِ عَم ّ به سیاق فارسی . برادران پدر. رجوع به عَم ّ شود : تا اعیان معتمدان حشم آن جانب کریم و عمان و برادران و فرزندان ... به مجلس خان حاضر آیند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 211). پارسازاده ای را نعمت بی کران از ترکه ٔ عمان به دست افتاد. (گلستان سعدی ، باب هفتم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
امان اﷲ دهلوی . [ اَ نُل ْ لا هَِ دِ ل َ ] (اِخ ) (شیخ ) از شاعران پارسی گوی هند است . رجوع به تذکره ٔروز روشن تألیف محمد مظفر حسین صبا چ هوپ...
امان قهستانی . [ اَ ن ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) (ملا امان اﷲ) از شاعران قرن نهم هجری ومردی پرهیزکار و صاحب طبع لطیف بود. در یکی از دیههای اطراف نط...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
امان بن صمصامة. [ اَ ن ِ ن ِ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن طرماح بن حکیم مکنی به ابومالک . از قبیله ٔ بنی طی و از شاعران عرب بود و چون جد وی طرماح ...
امان جان قزوینی . [ اَ جا ن ِ ق َزْ ] (اِخ )از شاعران قزوین و از طایفه ٔ حجازیه ٔ آن شهر است . به سال 950 هَ . ق . درگذشته است . این مطلع از ا...
امان الله خان اردلان حاکم قدرتمند وپرنفوذ کردستان درزمان قاجار که شهرسنندج درزمان او گسترش بسیاریافت ساخت مساجد دارالاحسان (مسجدجامع سنندج)و دارالامان...
میرزا امان الله خان بختیاری (مدملیل )فرزند آمحمد قلی مدملیل راکی از مجاهدین انقلاب مشروطه و مبارزین دوران استبدادصغیر (فرماندار جهرم و حاکم کرمانشاه ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.