عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن ابی طالب (ع ). وی از فرزندان امام حسین (ع ) بود که در واقعه ٔ کربلا چهار سال داشت و پس از آن به اندک زمانی درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 54 و 61).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حسین سیوطی . رجوع به عمر مکرم شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص بن عتاب . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص بن عثمان . مشهور به ابن حفص . رجوع به عمر مهَلَّبی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص بن عمربن ثابت . رجوع به ابوسعد (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص (حفصون ) بن عمربن جعفربن شتیم بن دمیان بن فَرغَلوش بن اذفونش . مشهور به ابن حفصون . وی از شورشیان اندلس د...
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص عبدی . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حکم بن رافع انصاری . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حمامة. عمربن ابراهیم . مشهور به ابن حمامة. رجوع به عمر شافعی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حیدر. از امرای منگیت در بخارا بود. وی در سال 1242 هَ .ق . حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 248).
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن خدر. عمربن احمد. مشهور به ابن خدر. رجوع به عمر هلالی شود.