عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محیص . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان فاخوری بیروتی . رجوع به عمر فاخوری شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن ابی دلف . رجوع به عمر دلفی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ )ابن عبدالعزیزبن عمربن مازة، مکنی به ابومحمد و ملقب به برهان الائمة و حسام الدین و مشهور به صدر شهید. از اکابر حنفیه ٔ ...
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن مروان . رجوع به عمر اُموی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن منذربن زبیربن عبدالرحمان بن هبار مطلبی اسدی قرشی . اولین تن از ملوک بنی هباردر سند. رجوع به هباری ...
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز شطرنجی . رجوع به عمر شطرنجی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابراهیم باجمال . فقیه و متصوف اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری (857 - 916 هَ .ق ). رجوع به باجمال ش...
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعة. رجوع به عمر مخزومی (ابن عبداﷲ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد بامخرمه . رجوع به عمر بامخرمة شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالاسد. رجوع به عمر مخزومی (ابن عبداﷲبن ...) شود.